دایرةالمعارفنگاری در جهان اسلام
با پیدایش دین اسلام و گسترش آن در نخستین سدههای هجری، تمدنی جدید در جهان پدید آمد که تا روزگار معاصر ادامه یافته است. پس از فتوحات سدههای آغازین، مسلمانان با ترجمه آثار ایرانی، هندی، یونانی و سریانی به زبان عبری، مجموعههایی عظیم از دانشهای کهن گردآوردند که منشاء پیدایش آثار نو و بیسابقه گردید، زیرا دانشوران مسلمان پس از آشنایی با علوم و تمدنهای باستانی، خود با روش و شیوهای تجربی دست به تحقیق زدند و آثاری نوین به وجود آوردند.
محتویات
دایرةالمعارفهای اسلامی
مسلمانان در میان آثار یونانی با نمونههایی از دانشنامه آشنا شدند و چون فیلسوف و حکیم و خردمند نزد یونانیان کسی بود که بر دانشهای گوناگون تسلط داشته باشد، گردآوری آثار چندرشتهای رواج یافت. دانشمندان مسلمان نیز طبعاً به تألیف و تصنیف اینگونه آثار همت گماشتند و دانشنامههای مختلفی در علوم و فنون مختلف تدوین کردند. بعضی از فلاسفه و دانشمندان طبقهبندی خاصی از علوم را در اختیار جویندگان علم گذاشتند تا از اختلاف مطالب علمی گوناگون جلوگیری شود و این تقسیمبندی را مقدمهای برای فراگرفتن آن علوم قرار دادند تا هر طالب علمی آنچه را لازم است بداند قبلاً بشناسد.
فکر تدوین مجموعههای چندرشتهای و کتابهای حاوی علوم روز از اواسط قرن سوم هجری در جهان اسلام پدید آمد و از نخستین مجموعههای دایرهالمعارفی این دوره، کتاب الحیوان جاحظ (۲۵۵ ق) است. ابن قتیبه دینوری (۲۳۱-۲۷۰ ق)، ادیب عالم به صرف و نحو و مأنوس با قرآن و معانی آن عیونالاخبار را در ده کتاب و به روشی خاص تنظیم کرد که عناوینی چون قدرت، جنگ، شرافت، شخصیت، یادگیری، علم بیان، زیباشناسی، دوستی، عبادت، خوراک و زنان را شامل میشد. از دایرهالمعارفهای مهم در جهان اسلام الفهرست ابوالفرج محمد بن اسحاق معروف به ابن ندیم (۳۸۵ ق) است که تألیف آن در ۳۷۷ ق. به پایان رسید. در این اثر که «فهرسالعلوم و فوزالعلوم» نیز نامیده میشود، علاوه بر ضبط سرگذشتنامه دانشوران مسلمان و فهرست آثار ایشان، از بیست علم و فن نیز یاد شده است.
کار دایرهالمعارفنویسی در جهان اسلام با «رسائل اخوانالصفا» در قرن چهارم ادامه یافت. رسائل، مشتمل بر پنجاه و یک مقاله به زبان عربی است که پنجاه مقاله آن هر یک مربوط به شاخهای در مباحث طبیعی، ریاضی، الهیات و علوم عقلی و اجتماعی است و مقاله پنجاه و یکم، اقسام مسائل از جمله شروط داخل شدن در انجمن "اخوانالصفا" را به اختصار توضیح میدهد.
در دوران مغول، متون "دانشنامهای" و مجموعهها در موضوعهای گوناگون تدوین شده است، به طوری که میتوان این عصر را عصر دانشنامهها نامید.
«نهایهالارب فی فنونالادب» دایرهالمعارف دیگری است که در نُه هزار صفحه توسط مورّخ مصری، النویری (۶۶۷-۷۳۳ق)، تدوین شده است. این اثر در پنج بخشِ جغرافیا، مردمشناسی، جانورشناسی، گیاهشناسی و تاریخ جمع آمده است. در سالهای ۱۳۰۱-۱۳۴۸م. العمری، مسالکالابصار را تألیف کرد که درباره تاریخ و جغرافیا و شعر بود. «صبحالاعشی» اثر قلقشندی نیز در چهارده جلد در قرن هفتم هجری نگاشته شد. در قرن هشتم ابشیهی (۷۹۰-۸۵۰ ق) ادیب، فقیه و واعظ مصری کتاب «المستطرف» را تألیف کرد که مجموعهای در فقه و کلام، رفتار، قانون، تاریخ طبیعی، علمالنفس، موسیقی و داروشناسی است. از دیگر دایرهالمعارفهای مهم قرن هفتم «محاضرهالابرار» شیخ محییالدین الاعرابی اندلسی (ابن عربی) است. افزون بر این در قرن هشتم، مقدمه ابن خلدون که اغلب علوم آن دوره را شامل میشد تدوین گردید.
از دایرهالمعارفهای متأخر اسلامی دایرهالمعارف بطرس البستانی و پسران او (۱۸۷۶-۱۹۰۰) است. این اثر نخستین دایرهالمعارفی است که در جهان اسلام به روش نوین تهیه شده است؛ و بیشتر بر «دایرهالمعارف امریکانا» (چاپ دوم) مبتنی است و بخشهای مربوط به ادبیات عرب و اسلام را خود بستانی و همکارانش بر آن افزودهاند. دایرهالمعارف بستانی در سال ۱۹۵۶ مورد تجدید نظر فؤاد افرام بستانی، رئیس دانشگاه لبنان و گروهی از علمای لبنان قرار گرفت و برخی حذف و اضافات در آن به عمل آمد. متن بعدی دایرهالمعارف القرن العشرین محمد فرید وجدی (۱۸۷۵-۱۹۵۴) است که بیش از دایرهالمعارف بستانی صبغه دینی دارد و نخست در سالهای ۱۹۱۰-۱۹۱۸ در ده جلد منتشر شد.
از دیگر دایرهالمعارفهای جهان اسلام میتوان از «دستورالعلما» اثر عبدالنبی احمد نگری (۱۱۷۳ ق)، «مطلعالعلوم و مجمعالفنون» اثر واجد علیخان و «کشاف اصطلاحاتالفنون» اثر علی تهانویالهندیالحنفی (۱۱۵۸ ق) و نیز «کشفالظنون» مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه (۱۰۱۷-۱۰۶۷ ق) نام برد. کتاب اخیر فهرستی به زبان عربی از نام کتابهای فارسی و عربی و ترکی تا زمان مؤلف است و در آن تعاریفی از علوم مختلف نیز ارائه شده است. حاجی خلیفه برای تألیف این اثر بیست سال وقت صرف کرده است.
دایرهالمعارفهای دیگری نیز در جهان اسلام منتشر شده که دایرهالمعارف «آریانا» در افغانستان و ترجمههای مختلفی از «دایرهالمعارف اسلامی» (Encyclopedia of Islam) چاپ اروپا از آن جملهاند.
دایرهالمعارف اسلام نخستین بار در سالهای ۱۹۱۴-۱۹۳۶م. در چهار جلد به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی تحت نظارت شرقشناسانی چون هوتسما، آرنولد، باسه، هارتمان و دیگران...؛ و با همکاری محققانی چون نیکلسون، بارتولد، بروکلمان، کارل، ماسینیون و مینورسکی منتشر شد. این دایرهالمعارف شامل مطالبی در زمینههای جغرافیا، تاریخ، نژادشناسی، عقاید، مذاهب و شرح حال مشاهیر اسلامی است.
تألیف این اثر با غفلتهایی همراه بوده است و ایراد مهم و آشکار آن، نادیده گرفتن مذهب تشیع و فرهنگ و تمدن ایران و توجه فراوان به ملل ترکزبان بوده است.
در سال ۱۳۱۳ ش./۱۹۴۳ م. نخستین جلد از اثری هفت جلدی به نام «دایرهالمعارفالاسلامیه» ایران و معارف شیعه امامیه اثنی عشریه تألیف عبدالعزیز (صاحب جواهر) به زبان فارسی انتشار یافت. مؤلف، این اثر را به قصد رفع ایرادهای بسیاری که در ترجمه عربی دایرهالمعارف اسلام نسبت به تاریخ ایران و فرقه امامیه شده و در کل برای زدودن زنگار غفلتی که در بیشتر آثار شرقی و غربی نسبت به آثار و مآثر شیعه امامیه روا میشده تألیف کرده است. گردآوری این مجموعه شش سال به طول انجامیده است.
ترکها نیز در دهه ۱۹۵۰ دایرهالمعارفی با نام "تورک آنسیکلوپدیسی" منتشر کردند و در دهه ۱۹۶۰ "استانبول آنسیکلوپدیسی" را فراهم آوردند که علاوه بر مقالات و مدخلهای مربوط به بناها و آثار دوره عثمانی، اطلاعاتی به زبان ترکی و با خط لاتینی ارائه شده است. در سالهای اخیر نیز دایرهالمعارفهای گوناگون در کشورهای اسلامی منتشر شده یا در حال انتشار است که موسوعهالدولالاسلامیه (کویت، ۱۹۸۹) و الموسوعهالفقهی (کویت، ۱۹۹۰) از آن جمله است. در باب اثر نخست باید گفت که این اثر درباره اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی و مشکلات کنونی جهان اسلام است و به سه زبان عربی، انگلیسی و فرانسوی چاپ شده است.
دایرةالمعارفنگاری در ایران
کهنترین دایرهالمعارف در ایران را میتوان «دینکرت»، متن دینی زردشتی به زبان پهلوی دانست که در قرن دوم و سوم هجری در نُه جلد تدوین شده است ولی در حال حاضر دو جلد آن در دسترس نیست. این کتاب اطلاعات دینی و آداب و عقاید و روایات و ادبیات مزدیسنا را در اختیار میگذارد و از نظر آشنایی با روایتهای تاریخی، دینی، ملی و علمی ایرانیان در عهد ساسانیان و در قرن اول هجری مأخذ مهمی به شمار میرود.
در نخستین سدههای پس از اسلام، جلوههای تفکر ایرانی در حوزه علوم با استفاده از زبان عربی بیان میشد ولی از زمانی که زبان فارسی به عنوان زبان نوشتاری علمی شناخته شد (اواخر قرن ۳ ق/ قرن ۹ م)، ایرانیان توانستند با ترجمه کتب عربی به زبان فارسی، فنّ دانشنامهنگاری را که خود در به وجود آوردن آن سهمی بسزا داشتند به قلمرو فرهنگ فارسی بازگردانند.
ظهور دایرهالمعارفهای فارسی به اوایل قرن ۵ ق./۱۱ م. بازمیگردد. هدف اصلی مؤلفان این متون، تلخیص متون عربی و تبدیل آنها به آثاری در سطح فهم عامه و کسانی بوده که زبان عربی نمیدانستهاند. با این همه میتوان نوعی بدعت در کار مؤلفان دایرهالمعارف به زبان فارسی مشاهده کرد؛ یعنی نویسندگان در حین ترجمه، سنّتها و آداب منطقه خود را در اثر میگنجاندند و بدین ترتیب، علم صبغه ملی و محلی به خود میگرفت.
مجموعههای چندرشتهای زبان فارسی که توسط ایرانیان تهیه شده نمونههای بارز و برجستهای از طبقهبندی علوم در جهان اسلام و ایران را عرضه میکند. در این طبقهبندی، تقسیم علوم به دو گروه علوم اسلامی و علوم فلسفی یونانی انجام گرفته است. علوم اسلامی به معنای اعم آن شامل زبانشناسی، ادبیات عرب، تاریخ و علوم شرعی است و علوم فلسفی شامل فلسفه یونان، روم، هند و ایران است.
مفاتیحالعلوم خوارزمی (۳۸۷ ق) دایرهالمعارفگونهای است که با طبقهبندی علوم به دو بخش، علوم اسلامی و علوم فلسفی یونانی را مورد بحث قرار داده است.
در سالهای ۳۲۷-۳۴۴ ق. شعیا بن مزیغون «جوامعالعلوم» را نگاشته است که دارای دو بخش مجزّاست اما این بخشها فاقد عنوان هستند. بخش نخست: نحو، آداب دبیران، خط، بایگانی، انشاء، مکاتبات، خراج، هندسه، آداب ملوک و جز آن؛ و بخش دوم علوم سیاسی، فنّ حکومت، طبقات اجتماعی، اقلیتهای مذهبی، تدبیر منزل، فقه، جدل، علوم خفیه و مانند آن را دربر میگیرد. دانشمند دیگر قرن چهارم، ابونصر فارابی (۲۶۰؟-۳۳۹ ق.) است که با تألیف احصاءالعلوم دایرهالمعارفگونه دیگری ارائه داد.
از دایرهالمعارفهای قرن پنجم میتوان به کتاب شفا (۴۲۱-۴۲۳ ق) از ابنسینا اشاره کرد. در این اثر ابنسینا تقسیم چهارگانه ارسطویی را برای تقسیم علوم مورد استفاده قرار داده است که عبارتند از: منطق، طبیعیات، ریاضیات و الهیات. در دانشنامه علایی (۴۱۴-۴۲۸ ق)، ابنسینا ریاضیات را به دو بخش هیئت و موسیقی تقسیم کرده است. وی با نوشتن این اثر نخستین بار مضامین فلسفی را وارد زبان فارسی کرده است. نزهتنامه علایی (۵۰۶-۵۱۳ ق) دایرهالمعارفگونه دیگری است که توسط شاهمردان ابن ابیالخیر رازی به رشته تحریر درآمد. این اثر را نخستین "دایرهالمعارف عامیانه" در زبان فارسی میدانند.
گسترش فرهنگ اسلامی نزد اقوام ایرانی موجب به وجود آمدن آثار مذهبی شد. نخستین دایرهالمعارف از این نوع، «یواقیتالعلوم و دراریالنجوم» است که توسط نویسندهای ناشناخته از اهالی قزوین و قبل از سال ۵۷۳ ق. به رشته تحریر درآمده است. بحرالفوائد (۵۵۲-۵۵۷ ق) دایرهالمعارفگونه دیگری است که شامل دو بخش: مباحث مربوط به اسلام و مباحث مربوط به اخلاق است. نویسنده این اثر نیز شناخته نیست.
دایرهالمعارف دیگری که در سال ۵۸۰ ق. توسط ابوبکرالمطهر جمالی یزدی نگاشته شده، فرخنامه نام دارد. این اثر دو بار نگارش یافته است؛ نخستین نگارش آن شانزده فصل دارد اما در نگارش دوم، نویسنده آن را در هشت فصل تلخیص کرده است.
این اثر مقام خاصی به علم نجوم به عنوان علم پیشگویی داده است. دو کتاب نزهتنامه و فرخنامه از بسیاری جهات منابع مهمی برای مطالعه روحیات ایرانیان در دوره پیش از مغولان به شمار میرود. «نوادرالتبادر لتحفهالبهادر» دایرهالمعارفگونهای در علوم طبیعی است که در سال ۶۹۹ ق. توسط شمسالدین دنیسری به فارسی نگاشته شده است.
از این اثر نسخه بازنویسیشدهای با عنوان «نوادرالادوار لخزانة نورالانوار» موجود است که گویا به خطّ نویسنده است و به شخص دیگری پیشکش شده است. عجایبالمخلوقات (۵۶۲-۵۷۳ ق) اثر محمد بن محمود بن احمد طوسی سلمانی دایرهالمعارفگونه دیگری در حوزه علوم طبیعی است. ویژگی این اثر عجیب بودن مطالب و ساختار ادبی آن است که در سراسر جهان اسلام در قرون وسطی بسیار رایج بوده است. ساختار آن بر پایه طبیعیات ارسطویی استوار شده ولی محتوای آن چندان علمی نیست و به جز نقل قولهایی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و برخی حکایتهای تاریخی، نویسنده به توصیف جهانی خیالی پرداخته است. این اثر مملو از حکایات مختلف است و به همین سبب منبع بااهمیتی برای مطالعه ادبیات عامیانه ایران به شمار میرود. هیچیک از این آثار را نمیتوان دایرهالمعارف به مفهوم دقیق و علمی آن دانست، بلکه بیشتر برای سرگرم کردن خوانندگان عادی تألیف شدهاند.
کهنترین متن فارسی که بر مبنای طرحی علمی شکل گرفته جامعالعلوم (۵۷۴-۵۷۵ ق) فخر رازی (۵۴۴؟-۶۰۶ ق) است. این اثر که مجموعهای از علوم عقلی و نقلی است خطاب به خدمتگزاران درباری نوشته شده تا بتوانند به کمک آن کتابهایی در رشتههای مختلف علوم تألیف کنند. چون در این اثر به شصت علم پرداخته شده آن را "کتاب ستّینی" نیز خواندهاند.
پس از جامعالعلوم، معروفترین عنوان «حدائقالانوار فی حقایقالاسرار» است. از دایرهالمعارف رازی سه نسخه باقی مانده است که بسته به تعداد علوم جمعآوریشده با هم تفاوت دارند. این کتاب به سبب غنا و تعدّد موضوعات بررسی شده، الگوی بسیاری از دایرهالمعارفهای بعدی قرار گرفته است.
در سال ۷۴۰ ق. «نفایسالفنون فی عرائسالعیون» توسط شمسالدین آملی (۷۵۳ ق) نگاشته شد. وی برای نگارش این اثر به بررسی بیش از صد رشته علمی پرداخته و آنها را به دو گروه علوم اسلامی و علوم فلسفی تقسیم کرده است. آملی در این اثر از طرح «جامعالعلوم» پیروی کرده است. وی سعی در جمعآوری کلیه علوم زمان خویش داشته اما نخستین نویسندهای است که تقسیمبندی دانش به سلسله مراتب علوم اصلی و فرعی را مورد تردید قرار داده و برداشت نوینی از علم داشته است.
به پیروی از جامعالعلوم، کتاب دیگری به نام «ریاضالابرار» یا «کتاب التسعینی» (۹۷۹ ق) توسط حسین عقیلی رستمداری تألیف و تدوین شد. این اثر با دیباچهای بلند به نام ریاضابرار آغاز شده، اما در متن چند جا به کتاب «تسعین» در برابر «جامعالستّین» رازی اشاره شده است. کتاب دیگر «دانشنامه شاهی» است که محمدامین بن محمد شریف استرآبادی (۱۰۳۳ ق) به پیروی از «جامعالعلوم» نگاشته است.
دایرةالمعارفهای نوین در ایران
دایرهالمعارفنگاری با معیارهای امروزی در ایران از سال ۱۳۱۷ ش آغاز شد. در این سال سعید نفیسی تهیه فرهنگنامهای مشتمل بر لغات فارسی و اعلام ایرانی و خارجی را آغاز کرد اما با شروع جنگ جهانی دوم این کار متوقف گردید. در سال ۱۳۲۴ ش با تصویب مادّه واحدهای در مجلس شورای ملی مقرر گردید لغتنامه دهخدا منتشر شود.
به همین سبب سازمان لغتنامه تأسیس شد و کار آن از سال ۱۳۲۵ ش. آغاز گردید و سرانجام تدوین آن با نشر آخرین جزوه در سال ۱۳۵۹-۱۳۶۰ش. پایان یافت. در سال ۱۳۲۷ش. سید حسن تقیزاده تصمیم گرفت «دایرهالمعارف اسلام» را که در هلند چاپ میشد به فارسی ترجمه و منتشر کند. برای انجام این امر، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب خویی دعوت بکار شدند، اما این کوشش نافرجام ماند.
در سال ۱۳۳۳ ش. برای نخستین بار در ایران غلامحسین مصاحب کوشش کرد تا نظامی را برای مراحل و مسائل مختلف مربوط به دایرهالمعارف از قبیل ضبط عناوین، تنظیم مقالات، ضبط تلفظها، علائم اختصاری، سجاوندی، ارجاعات و جز آن بهوجود آورد. دایرهالمعارف فارسی مصاحب با توجه به دقت علمی و شیوه تنظیم مطالب، آغاز تحولی در تاریخ دایرهالمعارفنویسی در ایران به شمار میرود.
در سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۳ش. کتاب ایرانشهر با مطالب اختصاصی درباره ایران چاپ و منتشر شد. در سال ۱۳۴۸ش. بار دیگر ترجمه «دایرهالمعارف اسلام» آغاز گردید و چون کاستیهای زیادی درباره ایران و مذهب تشیع داشت تعدادی از مقالات دوباره تألیف و تدوین شد و سرانجام با نام «دانشنامه ایران و اسلام» منتشر گردید. این اثر دایرهالمعارفی در تاریخ و فرهنگ و تمدن اسلام و ایران از کهنترین ایام تا دوران معاصر و حاوی مقالات تحقیقی در شرح اعلام تاریخی و جغرافیایی و مباحث علوم و نیز اصطلاحاتی است که روشنگر فرهنگ ایران و کشور اسلامی در طی تاریخ است.
پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، تدوین چندین دایرهالمعارف آغاز شد. از سال ۱۳۶۰ هیأت امنای بنیاد اسلامی طاهر در قم به فکر تدوین دایرهالمعارفی از معارف و فرهنگ شیعه افتاد و با دعوت از فضلا و دانشمندان به اینکار مبادرت ورزید.
سرانجام جلد اول دایرهالمعارف تشیع در سال ۱۳۶۶ انتشار یافت. این دایرهالمعارف قریب به بیست هزار مقاله تألیفی دارد که به قلم متخصصان موضوعی نگاشته شده است. به مناسبتهایی عناوین و مدخلهای غیرشیعی نیز در این دایرهالمعارف آمده است. تاکنون [۱۳۸۰ شمسی] ۸ جلد آن منتشر گردیده است.
دایرهالمعارف دیگر دانشنامه جهان اسلام است که توسط بنیاد دایرهالمعارف اسلامی تدوین گردیده و تاکنون ۵ جلد آن انتشار یافته است. این دایرهالمعارف از حرف "ب" شروع شده است و علت آن بوده که دانشنامه ایران و اسلام، قبل از انقلاب اسلامی در یازده جزوه تعدادی از مقالات حرف "الف" را با سلیقه و بینش خود تألیف کرده بود.
در سال ۱۳۶۷ نخستین جلد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی منتشر شد. این کتاب دایرهالمعارفی تخصصی و منحصر به جهان اسلام است. مقالات آن مشتمل بر موضوعات علوم قرآنی، اصول عقاید، کلام، فقه، حدیث، درایه، رجال، اخلاق، ادیان، ملل و نحل، منطق، ادبیات، هنر، مردمشناسی، معماری، ریاضیات، نجوم، تاریخ، جغرافیا و طب است. از این دایرهالمعارف تاکنون ده جلد به چاپ رسیده است.
در سال ۱۳۷۵ نیز دانشنامه ادب فارسی به کوشش حسن انوشه به چاپ رسید. این دانشنامه، دایرهالمعارفی موضوعی است و هر آنچه به ادب فارسی مربوط است در این دانشنامه مدخلی دارد. جلد یکم این دایرهالمعارف حدود آسیای مرکزی را دربرمیگیرد و جلدهای دیگر به ترتیب شامل: فرهنگنامه ادبی فارسی؛ ادب فارسی در افغانستان و ادب فارسی در شبه قاره هند است. تدوین جلدهای دیگر این مجموعه همچنان ادامه دارد.
دایرةالمعارفنگاری برای کودکان
تدوین دایرهالمعارف برای کودکان و نوجوانان در ایران سابقه چندانی ندارد. نخستین گام در این راه انتشار فرهنگنامه بود که مؤسسه فرانکلین در ۱۸ جلد (۱۳۴۶) منتشر کرد. این اثر ترجمهای از مجموعه کتابهای طلایی از برتا موریس پارکر است. این فرهنگنامه نزدیک به هزار و پانصد مقاله در زمینههای مختلف علمی، ادبی، تاریخی، جغرافیایی، و جز آن را در ۱۶ جلد گردآورده است؛ که یک جلد خاص ایران و یک جلد دانستنیهای روز به آن افزوده شده و جمعاً به ۱۸ جلد رسیده است.
متن دیگری در سال ۱۳۵۰ با نام دایرهالمعارف خردسالان توسط مهرداد مهرین منتشر شد. این کتاب ـ به گفته مؤلف آن ـ نخستین دایرهالمعارفی است که در ایران برای خردسالان تألیف شده است. در این اثر تلاش شده است که مطالب خواندنی ویژه خردسالان ارائه شود، اما بیشتر مجموعهای از اطلاعات عمومی است نه دایرهالمعارف به مفهوم دقیق و علمی آن.
آخرین و معتبرترین دایرهالمعارف برای این گروه سنی، فرهنگنامه کودکان و نوجوانان است که از سوی شورای کتاب کودک و به سرپرستی توران میرهادی نشر یافته است. تدوین این اثر از سال ۱۳۵۸ با توجه به نیاز، هدف و ویژگیهایی که برای آن در نظر گرفته شده با کار شش نفر کارمند آغاز گردید؛ و اکنون دارای سازمان گسترده و فعالی است که با سرمایهگذاری شرکتی متشکل از گروهی ناشر و کتابدوست به کار خود ادامه میدهد. جلد اول این دایرهالمعارف در سال ۱۳۷۱ منتشر گردید و تاکنون [سال ۱۳۸۰] شش جلد از آن منتشر شده است.
منابع
- دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "دایرهالمعارفنگاری در جهان اسلام" از نرگس نشاط، بازیابی: ۹ مرداد ۱۳۹۲.